یک عضو گروهک نهضت آزادی در نشریه کارگزاران ادعا کرد اگر همه گروهها مانند نهضت آزادی رفتار میکردند خشونت در کشور پا نمیگرفت و جنگ قدرت درست نمیشد.
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از کیهان، محمد توسلی در هفتهنامه صدا ادعا کرد: جنگ نهضت آزادی جنگ حجت بود نه جنگ قدرت. مهندس بازرگان میگفت ما برای حاکمیت ارزشها و اصلاح رویکردها تلاش میکنیم. اگر ارزشها در کشور حاکم شود، خود به خود افراد توانمندتر در معرض انتخاب مردم قرار میگیرند و جامعه رو به اصلاح خواهد رفت. نهضت آزادی ایران همواره همین نوع نگاه را مد نظر داشته است. این گونه به نظر میرسد که اگر همه افرادی که نگاه راهبردی برای اصلاح کشور دارند، همین روش را در پیش بگیرند، خیلی از حساسیتها از جامعه رخت برمیبندد. در دهه شصت که جنگ قدرت بسیار به چشم میخورد تا جایی که جنگ قدرت جامعه را به سوی خشونت برد، خشونتهایی که هزینههای زیادی را به جامعه ما تحمیل کرد. اگر از ابتدا سیاستورزان ما نگاهی مشابه با نگاه آقای خاتمی یا بنیانگذاران نهضت آزادی داشتند، خشونتهای دهه شصت به وجود نمیآمد و جامعه آرام باقی میماند.
این ادعا در حالی است که دولت موقت به اعتبار افشای اسناد لانه جاسوسی و معلوم شدن خیانت برخی سران نهضت آزادی به ملت و انقلاب اسلامی سقوط کرد و جاسوسی برای آمریکا را نمیتوان «جنگ حجت» یا «تلاش برای حاکمیت ارزشها» نامید. ضمناً ردپای گروهک نهضت آزادی در طیفی از آشوبطلبیهای خیابانی چه در اول انقلاب و چه در سالهای ۷۸ و ۸۸ دیده میشد. در حقیقت این نوچههای نهضت آزادی در اول انقلاب (سازمان منافقین به عنوان فرزندان معنوی این گروهک)، و تیر ماه ۷۸ (گروهک دفتر تحکیم) بودند که دست به آشوب و خشونت زدند، همچنان که آنها در صف آشوبطلبی سبز قرار داشتند.
نهضت آزادی در جریان فتنهانگیزیهای بنیصدر و سازمان منافقین، از آنها در برابر جمهوری نوپای اسلامی حمایت میکرد و به هنگام وقوع جنگ تحمیلی، نقش ستون پنجم دشمن را به عهده گرفت. در اصل گروهک نهضت آزادی از اولین مهرههای آمریکا در جنگ نیابتی با جمهوری اسلامی و ایجاد مشغولیت داخلی بود و به این اعتبار پا در این نشریه وابسته به کارگزاران برای آنان قابل تأمل است.
اما درباره به خشونت کشیدن جامعه در دهه ۶۰ شایسته یادآوری است که منافقین و بنیصدر به عنوان مؤتلفان نهضت آزادی ابتدا به خشونت خیابانی و سپس ترور مسلحانه روی آوردند و به تعبیر امیرمؤمنان(ع) در برابر حق سر برافراشتند و حق نیز گردن آنها را شکست. بنابراین گردن شکستههای سرشکسته راچه به جنگ حجت؟! اگر نهضتیها حجت داشتند چه اول انقلاب و چه در آشوبطلبیهای سال ۷۸ و ۸۸، کنار سازمان تروریستی منافقین و سلطنتطلبان و گروهک ریگی نمیایستادند؟!