سخن روز :
پژواک
شناسه خبر: 9632 منتشر شده در مورخ: 1393/6/4 ساعت: 21:01 گروه: سیاسی  

دختری که منافقین با بنزین او را آتش زدند

آتش که خاموش شد، بدن سوختۀ دخترم را دیدم، پارچۀ سفیدی روی بدن سوخته‌اش انداختند اما از شدت حرارت استخوان‌هایش، پارچه آتش گرفت.

به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از دیده بان، فاطمه سه سال داشت و در خواب بود که آتش گرفت. منافقین به قصد ترور پدر و مادر فاطمه محل سکونت آنها را به آتش کشیده بودند. مادرش، زهرا عطارزاده، از فاطمه می گوید و آن روز:

فاطمه متولد ۲۳ تیر ۵۷ فرزند اولمان بود. همسرم در زمان انقلاب بسیار فعال بود. آذر ۵۶ در زمان دانشجویی زندانی شدند و با نزدیک شدن پیروزی انقلاب، در دوم آبان ۵۷ آزاد شدند.

بعد از انقلاب و در زمان جنگ هم این فعالیت ها ادامه داشت. ما سال ۵۷ هم، در جهاد سازندگی فعالیت فرهنگی داشتیم. هر دو دبیر بودیم و در تهران تدریس می کردیم. به توصیه پدر همسرم که در اداره آموزش و پرورش سمتی داشتند به ماهشهر رفتیم، چون ظاهرا آنجا بیشتر به کار فرهنگی و مذهبی و نیرو نیاز داشت. شهریور ۵۹ جنگ شد و مهرماه مدارس باز نشد و ما وارد جهاد سازندگی شدیم و آنجا شروع به فعالیت های فرهنگی کردیم.

همسرم دو واحد ارتباط جمعی تأسیس کرده بودند. کارهای رادیو محلی رادیو محلی را انجام می دادند. ایشان طرح دادند که دو واحد در ماهشهر صنعتی و قدیم تأسیس شد که به آنجا مراجعه می کردند و سرودها و برنامه هایی تهیه می شد که تنظیم و اجرایش بر عهده خودمان بود.

همسرم چون نیروی فعالی بود منافقین ایشان را زیر نظر داشتند و ما هم این را می دانستیم. یک شب در واحد ارتباط جمعی بودیم. آمدند و از روزنه کلید واحد چراغ قوه انداختند داخل که من بیدار شدم و با شنیدن صدا رفتند. یکی دو شب بود که به خاطر فاطمه می رفتیم در کانتینر می خوابیدیم چون هوا گرم بود و او نمی توانست بخوابد و ما برای خنک کردن خانه هم امکاناتی نداشتیم. آن شب هم در کانتینر خوابیدیم چون هوا گرم بود ،صبح رفتیم خانه نماز بخوانیم. دوستی که با ما همکاری داشت برای نماز آمد و گفت از کنار کانتینر شعله های آتش بلند می شود. گفتم نگران نباش و هول نکن. که رفت، آمد. گفت که خود کانتینر است. به سرعت رفتیم آنجا. همسرم هرچه تلاش کرد نتوانست برود تو. ظاهرا شیشه را شکسته بودند و رفته بودند داخل.

ما با استخاره رفته بودیم ماهشهر و این آیه آمده بود که "خدا از مؤمنین جانشان را می خرد و بهشت را به آنها می دهد." این صحنه را که دیدم یاد این آیه افتادم و گفتم که پس جان، این بود؛ فرزند آدم از جان آدم عزیز تر است. یاد حضرت ابراهیم افتادم. خدا می دانست که ما نه ابراهیم هستیم و نه اسماعیل. گفت بیایید اینجا که بهشت است. نسیم داشت برگهای درختان را تکان می داد و با خود گفتم نگاه کن در حرکت کلی آفرینش هیچ تغییری ایجاد نشده و این تقدیر فاطمه بود.

آتش که خاموش شد، بدن سوختۀ دخترم، شقایق زندگی ام را دیدم. پارچۀ سفیدی روی بدن سوخته اش انداختند. اما از شدت حرارت استخوانهایش پارچه آتش گرفت و از بین رفت. پارچۀ دیگری انداختند. پزشک قانونی آمد و نوشت: «جسدی زغال شده به اندازۀ تقریبی هشتاد سانتی متر مشخص گردید و با یک ملحفۀ سفید پوشانده شده است. استخوانهای جمجمه سوخته شده، فقط بخشی از ساق پا و نیم تنه بالا مشخص است و در قسمت ها دیگر بدن به علّت شدّت سوختگی قابل تشخیص نیست. خانمی گفت:"من همان اولِ آتش سوزی متوجه صدایی شدم که فریاد می زد و با مشت به کانتینر می زد. هیچ کاری نمی توانستم، بکنم فقط همسایه ها را خبر کردم."

منافقینی که این کار را انجام دادند خیلی زود در جریان درگیری دستگیر شدند. گفتند آن شب که چراغ انداخته بودند توی خانه ترسیده اند این کار را انجام دهند. چند شب بعد اما رفته بودند در کانتینر و همه جا را بنزین ریخته بودند و بعد کوکتل مولتوف پرتاب کردند، اما می گفتند که ما بچه را ندیدیم.

فاطمه پدرش را خیلی دوست داشت و به او وابسته بود و همه هم این را می دانستند.

قاتل«فاطمه» پس از دستگیری گفت: "قرار بود ساعت سه بامداد روز سه شنبه نهم تیرماه ۱۳۶۰ عملیات آتش زدن کانتینر جهاد را انجام دهم یعنی درست همان موقعی که پدر و مادر و یک نفر از دوستانشان و خود «فاطمه» داخل کانتینر خوابیده بودند.

ساعت ۳ بامداد آمدم تا کانتینر را آتش بزنم، اما آن قدر لرزه بر اندامم افتاد که قادر به انجام آن نبودم آنجا را ترک کردم و ساعت چهار با ارادۀ قوی تری آمدم ولی نمی دانم چرا باز هم همان حالت برایم پیش آمد. لرزش بدنم عجیب بود با سرعت سراغ مسئول تیم رفتم و جریان را گفتم او گفت: عملیات باید همین الان انجام بگیرد. من هم با تو می آیم و با هم کار را تمام می کنیم.

او وجود «فاطمه» را در کانتینر انکار کرده بود ولی مگر می شود کسی پنجره ای را بشکند پتوی نصب شده به دیوار را پاره کند و تمامی نقاط کانتینر را بنزین بریزد کتابها را ببیند ولی کودک سه ساله را سر راهش نبیند؟

twitter facebook داغ کن - کلوب دات کام
ایمیل: info@h3nn.ir
شماره پیامک: 300074370003
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
نظر:
آخرین اخبار

توییت جدید دکتر مسعود پزشکیان:

برای آبادی ایران و آزادی ایرانیان رای ما دکتر مسعود پزشکیان!

ما به دکتر پزشکیان رای می دهیم برای اینکه ایران، ایران بماند

ما به دکتر پزشکیان رای می دهیم برای اینکه ایران، ایران بماند

غربالگری یک ضرورت برای نظام سلامت کشور است

حاکمیت باید صدای کسانی که پول و آشنا ندارند را بشنود

بررسی راهکارهای جلوگیری از قاچاق سوخت و تقویت معیشت مرزنشینان در جلسه شورای‌ اقتصادی

محاکمه پسر معتاد به اتهام قتل دختر جوان

رویارویی جذاب پیکان و ری‌را، نماد اصالت و آینده ایران‌خودرو

نمادهای پرتقاضای بورس ۲۲ آذر ۱۴۰۲/ کدام نمادها مثبت ۷ درصد شدند؟

لطیفی: میزان رضایتمندی مردم از کارکنان دولت رصد می‌شود

صادرات ایران به همسایگان با رشد ۹ درصدی به ۱۸ میلیارد دلار رسید

دهلیزهای زیرزمینی مالخران زیر نورافکن‌های پلیس!

افزایش ۴۰ درصدی نرخ خرید تضمینی برق از نیروگاه‌های بادی

دهه فجر؛ تحویل ۲هزار واحد مسکونی نهضت ملی پرند

تیر خلاص فرزین بر یادگار صالح آبادی / دلار توافقی تمام شد / رئیس کل بانک مرکزی: دلار را بدون صف و به نرخ تابلو بخرید

ضرورت توجه به صنایع پایین دستی پتروشیمی/ چین تنها بازار ما در صنعت متانول است

افزایش تعداد شهر‌های با وضعیت «نسبتا پرخطر» کرونایی در کشور

سازمان سنجش: اختیار کامل در مورد نحوه قطع اینترنت در کنکور با وزارت ارتباطات است

یک بازی دو سر باخت !

برخی ها مایلند حرفه وکالت لاکچری بماند!

۹ رویداد بی‌سابقه در سال ۲۰۲۲؛ از اولین نخست‌وزیر رنگین‌پوست بریتانیا تا سفر در زمان به موهبت تلسکوپ جیمز وب

تولید ۳ نوع اسید آمینه مورد نیاز بیماران متابولیک برای نخستین بار در کشور

استقبال ۶۵ هزار نفر از طرح آموزش رایگان هنر در کشور

بهره‌وری سرمایه‌گذاری در کشاورزی ۳ برابر صنعت

روسیه: جهان ۵ تا ۱۰ سال آینده با کمبود انرژی مواجه می‌شود

قهوه و خواص درمانی شگفت انگیز آن

تاکید اژه‌ای بر گوش شنوای دستگاه قضایی برای استماع نقطه نظرات حقوقی

وجود گسل پنهان در مرکز تهران که تاکنون شناخته نشده بود

دو تصمیم در دو فرودگاه اصلی کشور؛ جیب مسافران فدای نفع تاکسی‌های فرودگاه

پربیننده ترین ها
  • 14
  • :
  • 55
  • :
  • 2
اپلیکیشن موبایل هزاره سوم - نسخه اندروید بیمه پارساگاد نمایندگی محمد بیگی نیا
Page Generated in 0/3184 sec