شناسه خبر: 9654 | منتشر شده در مورخ: 1393/6/6 | ساعت: 13:23 | گروه: صفحه نخست |
تن به هر خفت که دادی ... خب از ما هم حمایت کن!
توقع همجنسبازان از نوریزاد! |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم به نقل از خیبر آنلاین، پیشنهادی به محمد نوریزاد برای توجه به حقوق اقلیتهای جنسی» نوشت: «ویژگیهای مثبت حرکت اعتراضی نوریزاد و تاکتیکهایی که وی برای رسیدن به نتایج مثبت، این نوید را میدهد که بتوان با روشهای مدنی، حاکمان غیردموکرات جمهوری اسلامی را به تسلیم واداشت و یک آینده آزاد برای ایران رقم زد. از مدتها پیش دوست میداشتم درباره نوریزاد قلم بزنم، با این همه در حرکت اعتراضیِ مدنیِ نوریزاد یک گروه هنوز نادیده ماندهاند یا دست کم وی به دلایلی مصلحت نمیبیند که آشکارا از حق آنان دفاع نماید و نام آنان را بر زبان راند: همجنسگرایان.»
ویسنده این مطلب ادامه می دهد: «همجنسگرایان همان گروه نادیدهای هستند که نوری زاد هنوز از حق انسانی آنان برای حیات و دیگر حقوق برابر، فارغ از تمام ملاحظهها، دفاع نکرده است. ای کاش وی برای اقلیت همجنسگرایان ایرانی نیز نویدی شیرین میسرود. اما آیا امروز هم نباید این انتظار در ما باشد که وی به عنوان یک فعال حقوق بشر و طرفدار آزادی، کرامت و حقوق انسانی به دفاع از حقوق همجنسگرایان برآید؟ آیا چنین انتظاری همچنان انتظار دست نیاوردنی یا بیجایی است؟ اگر آن روز تازه آغاز راه بود و شاید زمینه و زمانه فراهم نبود و چنین انتظاری زیادی مینمود اما امروز پس از گذشت چندین سال از آن ماجرا هنوز هم زمینه و زمانه فراهم نیست؟»
علیپور اما در ادامه با گلایه شدید از نوری زاد چنین می نویسد: «اگر این آرزو برآورده میشد و نوریزاد در کنار این همه گروه کوچک و بزرگ از همجنسگرایان نیز به اشاره نامی میبرد، نه تنها چیزی از ارزش کار وی کاسته نمیشد، بلکه این نوریزاد بود که در آزمون حرمت نهادن به انسانیت، کرامت انسانی و باور به حق زیستن آدمیان به صرف انسان بودن کاملاً کامیاب بیرون میآمد. این انتظار از محمد نوریزاد زمانی دو چندان شد که وی بر پای بهاییزاده خردسال و معصومی بوسه زد، تا از این طریق بهاییان را به رسمیت بشناسد. آیا به راستی گزافه است اگر فرد همجنسگرایی با مشاهده آن تصویر زیبای بوسه، این انتظار در او پدید آید که شاید این بار نوریزاد بر آن است به سوی جوان همجنسگرایی برود نه که پایش را ببوسد یا دستش را و یا حتی گونهاش را، بلکه پدرانه به سوی او رود و اجازه دهد که این بار این جوان دستان این پدر نازنین را ببوسد و خود را در آغوشش بیندازد و از او سپاسگزاری نماید؟»!
استمدادطلبی یک سایت مبلغ همجنسگرایی و یک نویسنده احتمالاً همجنسباز، از تشنه شهرتی چون نوری زاد، نه تنها جای تعجب ندارد بلکه با توجه به گرایش ها و علایق نامبرده، چندان هم غیرقابل پیشبینی به نظر نمی رسید!
همانگونه که در مطلب رادیو زمانه اشاره شده، با توجه به سوابق شامورتی بازی های نوری زاد، از تحصن خنده دار و خودزنی مضحک در برابر وزارت اطلاعات گرفته تا ساختن مجسمه ای موسوم به "میلاد سنگ" با تکه های کاغذ روزنامه های کیهان و اطلاعات – که به اعتراف خودش از شدت حقد و حسد نسبت به جراید مذکور، این کار را انجام می داده – تنها موردی که تاکنون جایش در کارنامه خفت بار نامبرده خالی مانده، حمایت صریح و علنی از همجنسبازان و لواطکاران است.
با این وجود شایسته است تا به پندآموزی و عبرت گرفتن از خسره الدنیا و آخرتی چون محمد نوری زاد، بر این نکته مهم واقف باشیم که انحراف از صراط راستین انقلاب اسلامی، به بی راهه هایی چون همپالگی با همجنسبازان و فواحش ختم خواهد شد.