جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳-
الخمیس ١٩ جمادی الاولی ١٤٤٦-
Friday, November 22, 2024
شناسه خبر: 9936 | منتشر شده در مورخ: 1393/6/23 | ساعت: 21:38 | گروه: فرهنگ و هنر |
خاطره ای از همسر شهید احمدی روشن |
به گزارش شبکه خبری هزاره سوم عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
باران
سر قبر نشسته بودم …
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم …
همسر شهید احمدی روشن